به نام خالق هستی

موضوع صحبت درتاریخ : ۱۸ / ۴ / ۱۳۸۹

برای رسیدن به خواسته هایمان چقدرتلاش می کنیم ؟

( درزندگی یا به اندازه ی تلاش هایتان آرزوکنید

 و یا به اندازه ی آرزوهایتان تلاش کنید )

خواسته های ما اززندگی چه هستند ؟

در دنیا بعضی از افراد هستند که اصلا ًهیچ خواسته ای ندارند. من نمی دانم چطور ممکن است یک انسان هیچ خواسته ای از زندگی نداشته باشد و زنده باشد و در عجب هستم که چرا اینگونه افراد خودکشی نمی کنند.اکثر افراد در دنیا خواسته وآرزویی دارند اما متأسفانه برای رسیدن به خواسته های خود خیلی تلاش نمی کنند.

 اگر ما از درست زیستن لذت می بریم اول باید برای خود اهدافی مشخص کنیم و سپس آنها را از یکدیگر تفکیک کنیم ؛ بر فرض اهداف معنویمان را از اهداف مالیمان جدا کنیم سپس مشخص کنیم درزندگی چه چیزهایی را می خواهیم؟ چرا می خواهیم؟ چگونه می خواهیم؟ چه مقدار می خواهیم؟ و در چه زمانی می خواهیم؟ از نظر من هر انسانی که در زندگی خود این پنج اصل را رعایت کند هیچ دلیلی ندارد که به خواسته های خود نرسد .

چه افرادی خواهان شهرت نیستند ؟

از نظر من تمام افراد دنیا ازمشهور بودن لذت می برند و خواهان آن هستند ؛ اما متأسفانه اکثر افراد دنیا برای مشهور شدن تلاش می کنند و حتی لحظۀ از زندگی خود را هم صرف اینکه لایق شهرت شوند نمی کنند و از این جمله غافلند که (نادانان تلاش می کنند خوشبختی را بدست آورند، اما عاقلان سعی می کنند لایق خوشبختی شوند.) افرادی که در پی مشهور شدن ازطرف دیگران هستند افرادی هستند که به دنبال عقده های درونی خود می روند. افرادی که در پی لایق مشهور شدن هستند افرادی هستند که از ارزشمند بودن خویش لذت می برند و هرگز خود را محتاج نمی دانند که دیگران آنان را ارزشمند بدانند. این افراد از مورد تأیید و تحسین دیگران قرار گرفتن بی نیازند و هر انسانی که به درک لذت ارزشمند بودن خویش برسد قطعاً دراین راه تلاش خواهد کرد.

چه افرادی خواهان قدرت نیستند ؟

از نظر من فقط و فقط کسی که خود را قدرت مطلق بداند خواهان قدرت نیست و او نمی تواند کسی باشد جز خداوند. ما انسان ها آنقدر زیاده خواه هستیم که اگر روزی برسد که بتوانیم کوه ها را جا به جا کنیم باز هم به دنبال قدرت و قدرتمندتر شدن هستیم و می خواهیم به قدرتی دست یابیم که بتوانیم خورشید و ماه و ستارگان را هم جا به جا کنیم. چرا ما انسان ها با اینکه انقدر تشنۀ قدرت هستیم اما تعداد اندکمان به قدرت می رسیم؟ من دلیل را بر این می دانم که همۀ ما انسان ها قدرتمند بودن را دوست داریم اما توانایی گذشتن از راحت طلبی را نداریم.

چه افرادی خواهان ثروت نیستند ؟

هر فردی که به من بگوید از ثروتمند بودن لذت نمی برد من آن فرد را یا دروغ گو و یا فردی افسرده می‌دانم. جمله‌ای است که می‌گوید (من از بی‌نیازی به ثروت رسیدم که از بی‌نیازان غنی‌ترندیدم. ) من هم صد درصد با این جمله موافق هستم، اما این جمله مربوط به ثروت درونی است که انسان از درون خود احساس بی‌نیازی کند دلیلی ندارد که ما با داشتن چنین احساسی به جای لذت بردن از بهترین‌ها از بدترین‌ها استفاده کنیم. از نظر من تمام افراد دنیا خواهان ثروتمند شدن هستند، اما تنها افرادی ثروتمند می‌شوند که در راه آن تلاش می‌کنند، برفرض مثال فردی هیچ وقت حوصله کارکردن را ندارد، توانایی گذشتن از تفریحات خود را ندارد، توانایی گذشتن از آنچه را که دوست دارد بخورد را ندارد، و بعد هم همیشه از دست دنیا و مردم دنیا نالان و ناراضی است. این فرد حاضر نیست لحظه ای با خود فکرکند که شاید بتواند از دست خود نالان و ناراضی باشد تا بلکه بتواند درخود تغیراتی به وجود آورد. اینگونه افراد تا زمانی که تغییر نکنند ثروتمند شدنشان غیرممکن است، مگر آنکه ثروتمند زاده باشند که درآن صورت هم فقط و فقط ثروتمند هستند و هرگز نمی توانند فردی خوشبخت وموفق باشند.

چه افرادی خواهان رفاه نیستند ؟

از نظر من هرکس که دارای فرهنگ وشعورمعاش نباشد خواهان رفاه نیست. اما فقط افرادی می توانند مرفه شوند که در زندگی هر فرصتی را ثروتی می‌دانند و از فرصت‌های زندگی به بهترین نوع ممکن استفاده می‌کنند.

چه افرادی خواهان لذت بردن از لذت‌های زندگی نیستند ؟

افرادی که براین باورند که گنج بدون رنج بدست می‌آید خواهان لذت بردن از لذت های زندگی نیستند. اینگونه افراد به دلیل این که کمی سختی به خود نمی‌دهند از لذت‌های زندگی صرف نظر می‌کنند و به خود و به دیگران به دروغ می‌گویند ما خواهان لذت بردن از دنیا نیستیم، آنان غافل از این هستند که خود را فریب داده اند و نه دیگران را. چقدر زیباست این جمله که می گویند خداوند بهشت را به بهانه می دهد و نه به بها. اما خداوند حداقل انتظارش ازما انسان ها این است که در این راه تلاش کنیم و سپس در انتظار بهشت بمانیم و نه آنکه هیچ وقت هیچگونه تلاشی نکنیم و فقط و فقط بگوئیم خداوند بهشت را به بهانه می دهد و نه به بها ، من فکر می‌کنم خداوند لذتش در این است که بندگانش ازکرم و بخشش او استفاده کنند ، اما از اینکه بندگانش ازکرم و بخشش او سوء استفاده کنند لذت نمی‌برد .

چه افرادی خواهان موفقیت نیستند؟

همیشه و در همه جای دنیا موفقیت از آن افراد پرتلاش بوده و هست و قطعاً افراد تنبل و راحت‌طلب اگر هم بخواهند نمی‌توانند موفق باشند. اینگونه افراد خواهان موفقیت هستند اما به دلیل تنبلي و راحت طلب بودنشان به دنبال آن نمي روند و خود را اينگونه توجيه مي كنند كه موفقیت هاي بزرگ كار هر كس نيست. بنا براين فقط و فقط كساني بطور واقعي خواهان موفقيت هستند  که در راه آن از هيچ كاري فرو گذار نمي كنند و هرچیزی به غیر ازا عتقادات، ناموس ، شرف و انسانیتشان را در این راه فدا می‌کنند .

چه افرادی خواهان سلامتی نیستند ؟

از نظر من چنین فردی وجود ندارد که خواهان سلامتی خود نباشد. دلیل اینکه خیلی از افراد دنیا از سلامتی برخوردار نیستند این است که توانایی گذشتن از یک پرس غذا را ندارند، توانایی گذشتن ازیک شکلات را ندارند، توانایی گذشتن از یک بستنی را ندارند، وهزاران هزارمثال دیگر ازهمین نوع ناتوانی‌ها در وجودشان است و یا اینکه اینگونه افراد حاضر نیستند کمی به خودشان سختی بدهند و در هر یک روز یک ساعت ورزش کنند ، برفرض مثال چنین افرادی حتی زمانی را هم که روزه می‌گیرند نمی دانند که خداوند روزه را گذاشته تا انسان ها بتوانند در وجود خود اراده بسازند. اینگونه افراد زمانی که می‌خواهند روزه بگیرند آنقدر در سحر و افطارمی خورند که شاید دو برابر روزهای عادیشان باشد که مبادا در زمان روزه بودن خود احساس گرسنگی کنند. اینگونه افراد فقط سلامتی را می‌خواهند و هیچ‌وقت هیچ تلاشی در این راه نمی‌کنند .

چه افرادی خواهان زیبا رو بودن نیستند ؟

از نظر من حتی دراویش هم از زیبا رو بودن لذت می برند چه برسد به ما انسان های معمولی. امروزه دردنیا اکثر افراد به دلیل اینکه محتاج به اینند که از نظر دیگران زیبا رو باشند چهره خود را به مدل‌های مختلف درست می‌کنند و پوست خود را با استفاده از وسایل آرایشی خراب می کنند که برای ساعاتی بتوانند از نظر دیگران زیبا رو باشند. متأسفانه این افراد غافلند از اینکه زیبایی واقعی خود را ازدست می دهند که دیگران آنان را زیبا رو بدانند. من واقعاً تأسف می‌خورم که چرا اینگونه افراد توانایی تشخیص فرق بین زیبارو بودن با مورد توجه دیگران بودن را ندارند و نمی دانند که فقط افرادی می‌توانند از زیبا‌رویی برخوردار شوند که در تنهایی‌های خود همان قدر به خود توجه داشته باشند که هنگام عروسی رفتن به خود توجه دارند.

چه افرادی از داشتن همسری ایده‌آل لذت نمی برند ؟

از نظر من حتی آنان که خود را لایق همسری ایده‌آل نمی‌دانند هم از داشتن همسری ایده‌آل لذت می برند چه برسد به آنان که خود را شایسته همسری ایده‌آل می دانند. من شخصاً روزی کاغذ و خودکاری برداشتم و بر بالای آن کاغذ نوشتم همسر مورد علاقۀ من چگونه همسری است و سپس ۵۰ خواسته ام از یک همسر را نوشتم بعد با خواندن و مرورکردن آن ۵۰ خواسته ام متوجه شدم که من برای رسیدن به چنین همسری خیلی کم و حقیر هستم سپس ماژیکی برداشتم و بر روی آئینه‌ی قدی منزلم بزرگ نوشتم ” برای رسیدن به بهترین‌ها باید بهترین شد.” دوباره کاغذ و خودکاری برداشتم و بر بالای صفحه نوشتم همسر مورد علاقه من چگونه همسری را می خواهد و خودم را به جای او تصورکردم و سپس ۵۰ خواسته‌ی او را از یک همسر نوشتم و در مقابل هریک از آن خواسته ها درصدی برای خودم درنظرگرفتم و یاداشت کردم برفرض نوشتم او از من ۸۰ % شعور معاش می‌خواهد. ۳۰ % شرایط مالی خوب می‌خواهد. ۷۰ % خوش اندام بودن می‌خواهد. ۸۰ % خوش تیپ بودن می‌خواهد. ۹۰% مرتب و تمیز بودن می‌خواهد. ۸۰% منضبط بودن می‌خواهد. بعد از یاداشت کردن خواسته های آن همسر از من متوجه شدم از آن ۵۰ خواسته، ۳۰ خواسته را من کمتر از ۱۰ % دارم درصورتیکه آن همسر حتی یک مورد را هم کمتر از ۵۰ % نمی خواست. بنابراین به طور واقعی درک کردم که من برای ازدواج با چنین همسری بی‌نهایت کم هستم. از آن روز به بعد به لطف خداوند یکی ازبزرگترین اهدافم را فردی لایق شدن و رشدکردن درموارد مختلف زندگی قراردادم و از نظرمن تا زمانی که انسان خواسته‌ای نداشته باشد و به درک کم بودن خود درمقابل خواسته اش نرسد غیرممکن است که بتواند رشد کند.

چه افرادی خواهان فرزند نیک نیستند ؟

حضرت علی علیه السلام می فرماید بزرگترین ثروت فرزند نیک است. ما در مورد ثروت صحبت کردیم و دانستیم که همگان خواهان ثروت هستند و آن را دوست می‌دارند. من شخصاً حداقل ۹۰ % از فرزندان امروزه دنیا را ثروت نمی دانم و بزرگترین دلیل را بر این می‌دانم که پدر و مادرها آنقدرکه باید تلاش می کردند تلاش نکرده‌اند و امروز نیز می‌گویند فرزندانمان بی‌لیاقت و بی‌معرفت هستند و متأسفانه از غفلت خود غافلند. بر فرض مثال پدری زمان نوزادی، کودکی و نوجوانی فرزند خود، شب ها را با دوستان خود گذرانده و روزها نیز مشغول کار و ثروت‌اندوزی بوده است. از طرفی مادر آن فرزند نیز زمان خود را صرف رخت‌شویی و ظرف‌شویی و خوش بودن با دوستان خود کرده است. آیا اینگونه پدر و مادرها واقعاً در راه داشتن فرزند نیک تلاش کرده‌اند؟ و یا برفرض مثال پدر و مادری برای رفتن به یک میهمانی و یا دیدن یک بازی فوتبال دیکته امروزه فرزندشان را به فردا موکول می‌کنند. یا پدر و مادری اگر در عروسی باشند و نوزادشان جای خود را کثیف کند آن نوزاد بیچاره را چهار پنج ساعت درآن وضعیت نگه می‌دارند که مبادا اتوی لباسشان ازبین برود. آیا واقعاً‌ اینگونه تلاش کردن ها ثمره اش باید فرزند نیک باشد؟

چه افرادی خواهان عشق بازی با خداوند نیستند؟

آنان که طعم آن را نچشیده اند ؛ آنان که ذلیل عشق بازی با مخلوق هستند ؛ آنان که ذلیل عشق بازی با دینار و درهم هستند ؛ آنان که ذلیل عشق بازی با وابستگی‌هایشان هستند خواهان عشق بازی با خداوند نیستند. از نظر من فقط افرادی می‌توانند با خداوند عشق بازی کنند که هر عشق بازیی را جز عشق بازی با خداوند بازی بدانند، نه عشق بازی.

ما انسان‌ها برای رسیدن به هر آنچه که می‌خواهیم باید تلاش کنیم. بر فرض مثال اگر تشنه هستیم باید از جا برخیزیم، به آشپزخانه برویم و درب یخچال را بازکنیم تا بتوانیم یک لیوان آب نوش جان کنیم. اکنون اگر بخواهیم عاشق خداوند باشیم باید چقدر تلاش کنیم ؟ از نظر من راه عشق بازی با چنین معشوقی این است که ما از هر چیز و هرکس و حتی از خودمان بتوانیم به راحتی بگذریم اما فقط وفقط وفقط ازعشق به آن نتوانیم بگذریم. من تنها راه رسیدن به عشق بازی با خداوند را فقط وفقط وفقط همین یک راه می دانم .

چرا اکثر افراد دنیا در تلاش برای رسیدن به اهداف خود ضعیف هستند؟

من یکی از بزرگترین دلایل این ضعف را دست یابی راحت به خواسته هایمان می دانم. بر فرض مثال زمانی ما نوزاد بودیم با کمی گریه‌کردن به ما شیر می‌دادند ، کمی بزرگتر شدیم با کمی گریه‌کردن برایمان اسباب‌بازی می‌خریدند، کمی بزرگتر شدیم با کمی گریه‌کردن برایمان دوچرخه می‌خریدند، کمی بزرگترشدیم با کمی قهرکردن برایمان اتومبیل می‌خریدند و هزاران هزار مثال دیگر ازهمین قبیل وجود دارد. ما انسان‌ها با چنین شرایطی بزرگ می‌شویم و وارد جامعه می‌شویم. این بار هم انتظارداریم با کمی گریه و یا قهرکردن به ما اتومبیل بدهند و غافل از این هستیم که برای بدست آوردن حتی یک اتومبیل هم باید روزها و شب های متعددی را کار کنیم تا بتوانیم فقط یک اتومبیل بخریم. و این است که ما انسان‌ها در تلاش برای رسیدن به اهداف خود ضعیف شده‌ایم.

دوازده نظریه من برای رسیدن به خواسته هایمان :

  • قبل از خواستن هر آنچه که می خواهید برای آن پنج اصل طلایی زندگی را رعایت کنید ۱- بدانید از زندگی چه می‌خواهید. ۲- آنچه را که می‌خواهید بدانید برای چه می‌خواهید. ۳- آنچه را که می‌خواهید بدانید چگونه می‌توانید آن را بدست آورید. ۴- آنچه را که می‌خواهید بدانید چه مقداری می‌خواهید. ۵- آنچه را که می‌خواهید بدانید در چه زمانی می خواهید.

  • خواسته‌های خود را آنقدر بزرگ انتخاب کنید که برای رسیدن به آنها حاضر باشید یک عمر در راه آنها باشید.

  • در ذهن خود ثبت کنید که نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود.

  • در طول زندگیتان سعی کنید هرگز کسی را گول نزنید و اگر هم زمانی کسی را گول زدید مواظب باشید آن کس خودتان نباشید.

  • کلمه ” نمیشه ” و ” نمی توانم ” را از فرهنگ لغاتتان پاک کنید.

  • هرگز اجازه ندهید احساستان قبل از عقلتان قرار گیرد.

  • سرمایه و درآمدتان را فدای خواسته‌هایتان کنید ، نه آنکه خواسته‌هایتان را فدای درآمدتان کنید.

  • هرگز برای از دست رفتن گذشته افسوس نخورید، اما از دست دادن زمان حال را از دست دادن زندگیتان بدانید.

  • شأن خود را روز به روز بالا و بالاتر ببرید تا بتوانید برای خود آرزوهایی بزرگ و اهدافی ارزشمند انتخاب کنید.

  • هرگز آنقدر خودتان را حقیر ندانید که نگاه و زبان دیگران بتواند بر پندار، کردار، گفتار، ظاهر و سرنوشت شما تأثیر گذارد.

  • از هر آنچه که شما را ازخواسته هایتان دور می‌کند دور شوید.

  • حتی یک روز از زندگیتان را هم نگذارید بدون فکرکردن و برنامه ریزی بگذرد.