به نام تو که بی تو هیچم

موضوع صحبت درتاریخ : ۱۱ / ۴ / ۱۳۸۹

تکبرچیست و فرد متکبرکیست ؟

از نظر من افرادی متکبرند که از درون توهی و حقیرند و به همین دلیل است که از تکبر لذت می برند. ارزشمند است که انسان طوری زندگی کند که به لطف خداوند بتواند خود را از اکثر افراد دنیا تواناتر و موفق‌تر ببیند؛ اما متأسفانه در دنیا اکثر آنان که توانا هستند، به جای آنکه خود را تواناتر از دیگران ببینند و سپاسگذار خداوند باشند، خود را برتر از دیگران می دانند و من این برتر دانستن را تکبر می نامم.

( تواضع عشق می آفریند و تکبر نفرت )

افتادگی آموز اگر طالب فیضی ؛ هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.

چگونه پنداری متکبرانه است؟

ما انسان‌ها خیلی وقتها خودمان با خودمان فکر و گفتمان می کنیم ، و این فکر و گفتمان‌ها همان پندارهای ما هستند. زمانی پندار ما متکبرانه است که خود را ارجح و برتر از دیگران بدانیم. بر فرض مثال با کمی دانش احساس دانشمند بودن می‌کنیم، با کمی شهرت احساس بهترین بودن، با کمی قدرت احساس سوپرمن بودن، با کمی ثروت احساس مالک دنیا بودن و چه بدبختند آنان که در درون خود ، خود را فراتر از دیگران می دانند.

چگونه کرداری متکبرانه است ؟

من فکر می‌کنم از هزاران هزار سال قبل هم بخشش وجود داشته است؛ اما من شخصاً فقط و فقط بخششی را بخشش می‌دانم که در آن ذره‌ای تکبر و خود بزرگ بینی نباشد. بعضی از افراد طوری در دنیا قدم می‌زنند که انگار آنها زمین را آفریده‌اند و در زیر پای خود قرار داده‌اند. اینگونه افراد غافلند که حتی همان پاهایی را هم که با آنها قدم می زنند را آنها نیافریده‌اند. بعضی از افراد وقتی به کوچکترین رشدی می رسند فکر می‌کنند کسی شده اند، بر فرض اگر فقط چهار بار به اروپا سفرکنند دیگر خود را اروپایی و دیگران را دهاتی و کوتاه فکر می‌دانند و اگر در چند معامله بتوانند پول خوبی در بیاورند خود را تاجر و دیگران را در عصر کشاورزی می‌دانند، یا اگر فقط و فقط چند سال خرج پدر و مادر خود را بدهند بعد از چند سال احساس می‌کنند پدر و مادرشان فرزندانشان هستند و جایگاه خودشان را به دلیل اینکه فقط و فقط چند سال کمی پول خرج کرده‌اند فراموش می‌کنند. من اینگونه کردارها را کردارهای متکبرانه می‌دانم و واقعاً برای اینگونه افراد تأسف می خورم.

چگونه گفتاری متکبرانه است؟

من شخصاً اکثر وقتها در بین صحبت هایم ازکلمۀ ” من ” زیاد استفاده می کنم ؛ وخیلی از دوستانم دراین مورد به من انتقاد می‌کنند که چرا با تکبر صحبت می‌کنی و انقدر ازکلمۀ من استفاده می کنی. از نظر من این من گفتن ها منِ تواضع است ونه منِ تکبر؛ چرا که من به نادانی خود در مورد تمام مسائل زندگی بدون استثناء ایمان آورده‌ام و به همین دلیل است که دوست دارم در تک تک گفتارم ازکلمۀ من استفاده کنم تا بتوانم گفتارم را فقط و فقط از نظرم بیان کرده باشم؛ اگردوستانم کمی بیشتر تفکرکنند متوجه خواهند شد من می‌گویم من نادان هستم، زمانی کلمۀ من متکبرانه است که بگویم من می‌دانم؛ از نظر من هیچ انسانی درهیچ جایگاهی نباید از کلمۀ من می‌دانم استفاده کند و من افرادی که از کلمۀ من می‌دانم استفاده می‌کنند را  متکبر می‌دانم.

چگونه ظاهری متکبرانه است؟

خیلی از افراد به جای آنکه خوشتیپ و باشخصیت باشند متکبر هستند؛ بر فرض مثال بعضی از افراد طوری راه می‌روند که انگار یک عصا قورت داده اند وطوری لباس  می پوشند که انگار زیباترین لباس دنیا برتن آنها است ؛ وخدا نکند که اینگونه افراد درزندگی به جایی برسند ، چرا که اینگونه افراد اگر یک اتومبیل مدل بالا داشته باشند طوری درآن می نشینند که اگر لحظه ای به آنان نگاه کنید فکرمی کنید آن اتومبیل را خود آنها ویا پدرشان تولید کرده اند و یا اگر به پست و مقامی برسند وخدایی نکرده کاری با آنها داشته باشید به طور واقعی می توانید آنان را ارباب وخودتان را رعیت تصورکنید ؛ ازنظرمن افرادی که ظاهرشان اینگونه است متکبرند و غیر قابل تحمل .

آیا عقده های درونی ما می توانند از ما  فردی متکبر بسازند ؟  

همۀ ما انسان ها در درونمان درپی خواسته هایی هستیم، که اگر آن خواسته ها در راه های مثبت و انسانی باشند آرزو و هدف نامیده می شوند، و اگردر راه های خود نمایی و غیرانسانی باشند عقده های درونی نامیده می شوند؛ از نظرمن انسان تا زمانی که عقده های درونی در وجودش باشد قطعاً تکبر هم دروجودش هست ؛ اگر هم تا به امروز بعضی از اینگونه افراد را متکبرندیده اید بدانید که قطعاً شرایط متکبر بودن را نداشته اند .

چرا اکثر افراد با بدست آوردن موقعیتی متکبر می شوند ؟

به دلیل اینکه اینگونه افراد عقده های درونی در وجودشان بوده است و در قبل شرایط را نداشته اند و اکنون به شرایط رسیده اند.

 دلیل بعدی این است که تعداد افراد چاپلوس که برای استفاده کردن از موقعیت ها چاپلوسی می کنند در دنیا بی نهایت است .

چرا اکثر افراد قدرتمند دنیا متکبرانه رفتار می کنند و سخن می گویند ؟

از نظر من اینگونه افراد از درون خود را قدرتمند نمی دانند بلکه دیگران هستند که آنان را قدرتمند می دانند. آنان در وجود خود، خود را طبلی توخالی می دانند وتوسط تکبرمیخواهند آن طبل تو خالی را توپر نشان دهند .

چرا خیلی از افراد متکبرانه رفتار می کنند که بدهکار دیگران نباشند ؟

از نظر من اینگونه افراد دو گروه هستند: گروه اول افرادی هستند که خود کم بین هستند و توسط تکبر می خواهند خود را بزرگ نشان دهند. گروه دوم افرادی هستند که به اصطلاح مار گزیده هستند ، اینگونه افراد چندین بار به چندین نفر بدهکارشده اند و به دلیل بدهکار شدنشان آنقدرضربه روحی خورده اند که دیگر حاضر به ریسک نیستند. دراصل دلیل متکبر بودن اینگونه افراد کم بودن دیگران است و نه کم بودن خود ، اینگونه افراد به دلیل ترس از اینکه یک لیوان آب بدهکارشوند وآن طلب کاران خود را به اندازۀ یک دریا طلب کار بدانند، متکبرانه رفتار می کنند وخود را بدهکار دیگران نمی کنند.

چرا بعضی از افراد به دلیل اینکه مورد سوء استفاده قرارنگیرند متکبرهستند ؟

متأسفانه دراین دوره از زمان جایگاه ها خیلی از بین رفته است ، برفرض مثال من نوعی جرأت ندارم کمی بیشتر از اندازه به فرزندم بخندم ، به دلیل اینکه بعد ازشش ماه خندیدن برای انجام کارهایم باید ازفرزندم کسب اجازه کنم. برفرض مثال خود من بارها و بارها شده است که سوار تاکسی شده ام و با آن راننده بی تکبر و صمیمانه صحبت کرده ام و وقتی که به مقصد رسیده ام آن راننده چهار بار تعارف کرده است وگفته قابلی ندارد مهمان باشید و بعد از تعارف ها مبلغ کرایه را دو برابرگفته است .

چرا افرادی که محتاج به احترام دیگران هستند متکبرند ؟

اینگونه افراد به دلیل اینکه در وجود خود ، خود را لایق احترام نمی بینند ومحتاج به احترام هستند مجبورند از تکبر استفاده کنند ؛ درصورتیکه خودشان هم خوب می دانند که آن احترام ، احترام نیست بلکه ترس است ؛ برفرض مثال پدری در وجود خود ، خود را لایق احترام نمی داند و محتاج به این است که به دوستان و اقوام خود بگوید فرزندانم خیلی به من احترام می گذارند، به همین دلیل با فرزندانش به جای آنکه با عشق زندگی کند با تکبرزندگی می کند که مبادا روزی آن احترام کاذب و توخالی را ازدست بدهد ، آن پدر متأسفانه غافل ازاین است که روزی فرزندانش بزرگ می شوند ودیگر از او نمی ترسند که بخواهند اَدای احترام را در بیاورند.

چرا باید برای حفظ شخصیتمان متکبرباشیم ؟

به دلیل اینکه اگر انسان ها به حقوق وجایگاه یکدیگر احترام میگذاشتن دنیا گلستان می شد ؛ اما متأسفانه اینطور نیست و هرکس باید خودش شخصیت خودش را حفظ کند ؛ برفرض مثال زمانی بود که من برایم لذت بخش نبود که من کارمندانم را به اسم وآنان من را به رسمیت صدا کنند ودوست داشتم آنان هم من را به اسم صدا کنند ، اما متأسفانه همین که تکبر را کنار بگذاریم وصمیمیت برقرارکنیم دیگر ارج و قربمان را ازدست خواهیم داد ، برفرض مثال به کارمندمان می گوییم برو بانک این چک را نقد کن و او درجواب می گوید خودت برو من خسته ام دیشب استخربودم ؛ یا آن کارمند صبح یک ساعت دیرترمی آید و ما دلیل را از او می پرسیم و او درجواب می گوید مگه چی شده حالا تو خودت هر روز دیر میایی ؛ ویا زمانی بود که من حتی با چرخی های بازار هم با تکبر رفتار نمی کردم وخودم را با آنان یکسان می دانستم بعد از مدتی احساس کردم آن ها ازمن انتظار دارند با آنان رفت وآمد خانوادگی داشته باشم و به من اخم می کردند که بر فرض برای ایام نوروز چه را آنان را به منزلم دعوت نکردم.

بعدازصد ها تجربه از این قبیل ها متوجه شدم که چرخ روزگارنمی چرخد اگرانسان بخواهد اینگونه زندگی کند ؛ ومتأسفانه و متأسفانه انسان مجبوراست برای حفظ شخصیت خود بیشتر مواقع از تکبر استفاده کند .

چرا انسان برای رشد نیازمند به تکبر است ؟

تکبر از غرور می آید و یا شاید همان غروراست ؛ غرورمثبت از غیرت به وجود می آید. از نظر من افراد غیرتمند رشدشان درزندگی هزاران هزار برابر افراد معمولی است؛ برفرض مثال اگر فردی با غیرت باشد برایش سخت است که دیگران بارکش زندگی او باشند و به همین دلیل درزندگی همیشه درپی رشد و پیشرفت می رود. افراد با غیرت به راحتی بابت اشتباهات خود عذرخواهی می کنند ، اما ازعذرخواهی خود در وجود خود بی نهایت اذیت می شوند و همین اذیت شدن ها است که باعث می شود اینگونه افراد بیشتر وسریعتر از دیگران رشد کنند .

چرا برای حفظ و تداوم رابطه مان با دیگران باید متکبرباشیم ؟

دلیل براین است که امروزه اکثر افراد دنیا حد و حدودشان را رعایت نمی کنند. ما اگر با افرادی که حدو حدودشان را رعایت نمی کنند متکبرنباشیم درکوتاه ترین زمان خواهیم دید همان افرادی که شش ماه قبل ما را آقای . . . ویا خانم . . . صدا می کردند ، امروز ما را ( هی ) ( دیوانه ) ( خنگ ) و با این نوع کلمات توهین آمیز صدا می زنند ، اگرما ذره ای شخصیت در وجودمان باشد مجبوریم با آن افراد قطع رابطه کنیم ؛ متأسفانه امروزه اکثر افراد طوری شده اند که اگر ذره ای با آنان صمیمی شویم فوراً به خود اجازه می دهند هر طور که دوست دارند با ما رفتار و صحبت کنند و دیگر برای حریم زندگی ما و اعتقادات ما ارزش قائل نیستند .

چه عواملی باعث می شود ما انسان ها متکبرشویم ؟

متأسفانه اکثرخانواده ها به دلیل داشتن عقده های درونی به فرزندان خود از همان زمان نوزادی بیشتر از اندازه بها می دهند ؛ برفرض مثال می گویند فرزندمان همۀ هستی ما است و بعد فرزند کمی بزرگترمی شود وآن ها برای مسافرت رفتن در تعطیلات نوروز از آن کسب تکلیف می کنند ؛ فرزند کمی بزرگترمی شود آنان به همه عالم می گویند پسرم و یا دخترم می خواهد دکتر ویا مهندس شود؛ فرزند کمی بزرگترمی شود و به دانشگاه می رود، می گویند دخترمان و یا پسرمان دکتر و یا مهندس شده است سپس مقداری پول در اختیار او قرار می دهند ، آن فرزندهم آن پول ها را خرج رفیقانی که رفیق بند کیف هستند و نه او، می کند ومورد احترام وتحسین آنان قرارمی گیرد سپس کم کم احساس می کند کسی است ودرضمیرناخودآگاهش تکبر به وجود می آید.

ما نباید غافل باشیم و باید احتمال دهیم که شاید امروز ما هم یکی از آن فرزندان بوده ایم و هستیم و باید خوب بدانیم که هرجا انسان جلوی ضرر را بگیرد استفاده کرده است .

چرا مشهوران و قدرتمندان و ثروتمندان و زیبا رویان نسبتاً متکبرترازدیگران هستند ؟

از نظر من دلیل بر این است که اکثر افراد دنیا را، افراد حقیر وکوچک تشکیل داده اند و اینگونه افراد به شهرت و قدرت و ثروت و زیبا رویی بها می دهند. متأسفانه افرادی که به قلب های پاک وسیرت های زیبا و به بی نیازان و به خدمتگذاران بها می دهند انگشت شمارشده اند ؛ اکثرانسان ها بدون آنکه متوجه باشند ضعیف هستند وبا کمی مورد احترام ومورد تحسین قرارگرفتن ناخودآگاه متکبرمی شوند ؛وبه همین دلیل است که افراد مشهور وقدرتمند و ثروتمند و زیبارو بیشتردرمعرض خطرهستند .

چرا تکبر در وجود انسان رشد انسان را فاسد می کند ؟

از نظر من افرادی که تکبر در وجودشان است ، رشد نکرده اند اینگونه افراد شاید از نظر دیگران رشد کرده باشند ، اما خودشان، خودشان را حقیر وکوچک می دانند هرچقدرهم که خود را در مقابل دیگران بزرگ و موفق نشان دهند باز هم در وجود خود احساس حقارت می کنند .

چرا انسان ها ازافراد متکبرمتنفرند ؟

دلیل براین است که اگر عزیزترین فرد زندگی خود ما هم با ما متکبرانه برخورد کند ما هم از او متنفر می شویم پس باید به دیگران هم حق بدهیم که از تکبر و فرد متکبرمتنفر باشند .

تکبرداشتن درچه زمان هایی غلط است ؟

در زمان هایی که انسان خود را ناتوان بیابد ونه بی غیرت ، برفرض مثال نابینایی را تصورکنید که می خواهد از خیابان عبورکند ، آیا درست است که متکبر باشد و اجازه ندهد کسی او را از خیابان رد کند وخودش از خیابان رد شود؟ من شخصاً‌ اینگونه افراد را افراد متکبرمی دانم .

متکبربودن درچه زمان هایی صحیح است ؟

از نظر من هر زمانی که انسان احساس کند اگر متکبر نباشد اعتقادات و یا شخصیت خود را مورد سئوال قرارداده است در آن زمان باید متکبر باشد .

تکبرداشتن در رابطه با چه کسانی صحیح و در رابطه با چه کسانی غلط است ؟

از نظر من تکبر دو نوع دارد

  • تکبربه دلیل داشتن عقده های درونی که اینگونه تکبر را من تکبر بد می دانم

  • تکبر برای حفظ اعتقادات و شخصیتمان که اینگونه تکبر را، من تکبر نمی دانم بلکه شرف وغیرت انسان می نامم.

از نظر من تکبر بد داشتن در رابطه با تمام مخلوقات خداوند و نه فقط انسان غلط است و تکبری را که شرف و غیرت انسان نامیدیم دررابطه با تمام ذرات صحیح است اما هرگونه تکبر در رابطه با خالقمان صد درصد غلط، نادانی و بی لیاقتی است.

چه افرادی پذیرای افراد متکبرهستند ؟

از نظر من افراد چاپلوس وحقیر و راحت طلب وافرادی که ایمان ندارند که شرایط زندگیشان دردست خداوند است ونه دیگران .

چه افرادی متکبرهستند ؟

از نظر من افرادی که بیماری فراموشی و یا همان آلزایمر را گرفته اند و فراموش کرده اند که نطفه ای بیش نبوده اند .

آیا تکبر در شأن انسان است ؟

از نظر من هرگونه تکبری را که بتوانیم شرف وغیرت وشخصیت انسان بنامیم برازنده کلمۀ انسان است ؛ و هر گونه تکبری که ازعقده های درونی به وجود می آید را من واقعاً درشأن کلمه ی انسان نمی دانم .