به نام تو كه بي تو هيچم
موضوع صحبت درتاريخ: ۲۱ / ۳ / ۱۳۸۹
صبر چيست و صبور كيست؟
آيا ما انسانها حق داريم عصباني بشويم و يا نه حق نداريم؟ و اگر حق داريم درچه مواردي بايد عصباني بشويم؟
از نظر من عصبانيت يعني اينكه انسان متوجه پندار، كردار، گفتار و ظاهرخود نباشد، من فكرميكنم انسان در هيچ زمان و در هيچ شرايطي حق ندارد اينگونه باشد، اما متأسفانه ما انسانها هنگامي كه زور ميشنويم عصبي ميشويم، هنگامي كه حقمان را ضايع ميكنند عصبي ميشويم، هنگامي كه ديگران دركمان نميكنند عصبي ميشويم، هنگامي كه ديگران به ما بياحترامي ميكنند عصبي ميشويم، هنگامي كه كوچكترها احتراممان را نگه نميدارند عصبي ميشويم، هنگامي كه عزيزانمان ما را با مال دنيا عوض ميكنند عصبي ميشويم، هنگامي كه خودمان را نسبت به مبارزه با بيعدالتي در دنيا ناتوان ميبينيم عصبي ميشويم و هزاران هزار دليل ديگر در زندگي وجود دارد كه ما را عصبي ميكند.
ما بايد بپذيريم كه ضعف از ما است كه عصبي ميشويم وشرایط زندگي را نميتوان تغيير داد و بعد از پذيرفتن ضعف در وجود خودمان به لطف خداوند تلاشي كنيم تا بتوانيم عصبانيت را در وجود خودمان از بين ببريم و يك عمر در آرامش با لذت زندگي كنيم.
آيا هنگامي كه ديگران به ما زور ميگويند بايد صبور باشيم و يا بايد از حقمان دفاع كنيم؟
خيلي از افراد زورگويي ديگران را تحمل ميكنند كه شرایط خود را از دست ندهند، خيلي از افراد براي رسيدن به رفاه بيشتر زورگويي ديگران را ميپذيرند، خيلي از افراد زورگوييهاي بزرگترهاي خود را ميپذيرند و به غلط فكر ميكنند به آنها احترام گذاشتهاند، خيلي ازكارمندان درجایی كه كارميكنند صد درصد ناراضي هستند اما باز هم كار ميكنند و زنان و مرداني هستند كه ميگويند من از زندگي و همسرم صد در صد ناراضي هستم اما باز هم درآن زندگي با همان همسر ميمانند، اينگونه افراد به ديگران كه دروغ ميگويند هيچ ، بلكه به خودشان هم دروغ ميگويند و ميگويند من سنگ صبورهستم. من اين سنگ صبور بودن را دروغي بزرگ به خودشان و به ديگران ميدانم، از نظر من اينگونه افراد اين شرایط تلخ را ميپذيرند ولی نه به دليل صبور بودنشان بلكه به دليل بيايماني، اعتقادات ضعيفشان و ترس از بدتر شدن شرایط نسبت به شرایط فعليشان است كه اينگونه شرایط را ميپذيرند، از نظر من شرف و غيرت انسان به اين است كه ازحق خود دفاع كند و ما به عنوان انساني ارزشمند فقط و فقط زماني بايد زورگويي را بپذيريم كه در حد فهم و شعورمان تشخيص دهيم به طورواقعي توان مبارزه با آن را نداريم، بر فرض مثال تصور كنيد فرزند شما را فردي به گروگان گرفته است و به شما به زور ميگويد بايد يك ميليون تومان به آن پول بدهيد تا فرزندتان را آزاد كند، نظرتان چيست آيا درچنين شرایطي ما نبايد زور بشنويم؟ يا تصوركنيد از فردا صبح دركشورمان قانون بگذارند كه با چراغ قرمز بايد حركت كنيم و با چراغ سبز بايد بایستیم، من شخصاً می ایستم شما چطور؟
صبر درچه مواردي لذت بخش است و در چه مواردي ذلتآور؟
از نظر من صبر در مواردي كه از انسانيت و ناتواني ما باشد بسيار لذتبخش است، و در مواردي كه از فكركردن به ماديات دنيا و راحتطلبي باشد ذلتآور است.
فرق بين بيقيد و بندي و راحتطلبي با صبردرچيست؟
متأسفانه خيلي از افراد توهين، حقارت، فقر، زورگويي، گرما، سرما و هزاران هزار از اين نوع موارد را ميپذيرند و ميگويند ما صبورهستيم، این افراد غافلند كه آنها صبورنيستند بلكه بي قيد و بند و راحت طلب هستند و حاضر نيستند كمی سختي به خود بدهند تا بتوانند مورد توهين قرار نگيرند، كمي سختي به خود بدهند تا مورد حقارت قرار نگيرند، كمي سختي به خود بدهند تا از فقر نجات يابند، كمي سختي به خود بدهند تا بتوانند مورد زورگويي ديگران قرار نگيرند، كمي سختي به خود بدهند تا بتوانند كولر بخرند و يا آن را سرويس كنند، كمي سختي به خود بدهند تا بتوانند شوفاژ را راه اندازي كنند وهزاران هزارمثال ديگرازاين قبيل وجود دارد، من اينگونه افراد را صبورنميدانم بلكه بيقيد و بند و راحت طلب ميدانم، و از نظر من شخص صبور فردي است كه فقط وفقط به دليل انسانيت و يا جبر روزگار صبركند.
انسان درچه شرایطهايي نسبت به ناملايمات و سختيهاي زندگي ناتوان ميشود؟
از نظر من توان انسانها نسبت به ناملايمات زندگي بستگي به ايمان آنها دارد، بر فرض مثال افرادي هستند كه اگريك جفت كفش خود را گم كنند خود را ميبازند، افرادي با از دست دادن يك اتومبيل خود را ميبازند، افرادي با از دست دادن يك خانه خود را ميبازند، افرادي با از دست دادن يك كارخانه خود را ميبازند، افرادي با از دست دادن تمام اموالشان خود را ميبازند، افرادي با ازدست دادن شهرت وقدرت وآبروخود را ميبازند، افرادي با از دست دادن تمام عزيزانشان خود را ميبازند، افرادي با ازدست دادن تمام اعتقاداتشان خود را ميبازند، افرادي با از دست دادن عشق به خداوند خود را ميبازند، ما هم بايد به لطف خداوند قبل ازآن كه خودمان را ببازيم و ناتوان شويم خوب بدانيم كه ما با از دست دادن چه چيزهايي خودمان را ميبازيم و ناتوان ميشويم.
انسان درچه شرایطي به جاي آنكه از درست كردن لذت ببرد از خراب كردن لذت ميبرد؟
از نظر من انساني كه زمان خود را صرف ساختن ساختماني كند كه دليل آن ساختن را نداند احمق است. انسان بايد براي هر ساختن انگيزهاي داشته باشد و زماني انسان به جاي ادامه دادن درساخت ازخراب كردن ساختههاي قبلي لذت ميبرد كه تشخيص دهد نتيجه ساختارش برخلاف انگيزههايش ميباشد.
هنگامي كه ديگران صبور بودن ما را ناتواني تلقي ميكنند چگونه بايد رفتار كنيم؟
از نظر من انسانهاي بزرگ محتاج به لذت بردن از درون خويش هستند، و انسانهاي كوچك محتاج به مورد تأييد وتحسين ديگران قرار گرفتن هستند، هيچ كس جزخداوند توانايي تشخيص توانايي وناتواني انسان را ندارد، من شخصاً خدمت كردن به افرادي كه خدمت كردن را وظيفه من ميدانند خدمت به آنان برايم لذتبخش نيست وتلاش ميكنم تا بتوانم به آنها خدمت نكنم.
چه افرادي دوست دارند كاشتههاي خود را قبل از زمان برداشت؛ درو كنند؟
افرادي كه زندگي را مقصد ميدانند، و به درك اين جمله نرسيدهاند كه (زندگي مسير است و نه مقصد خوشا برآنان كه این مسيررا آنگونه طي ميكنند كه با ياد لحظه لحظۀ آن ازوجود خود لذت ميبرند) اينگونه افراد معمولاً افراد دنياپرست هستند و به دليل حرص به دنيا دوست دارند كه زودتر و زودتر نتيجه را دريافت كنند ولحظات ارزشمند زندگي خود را ازدست ميدهند تنها به دليل اينكه ذليل مال دنيا و يا شهرت و قدرت هستند.
صبر در چه اموري صحيح است؟
۱)صبر در هر پندار، كردار، گفتار و ظاهري درهنگام عصبانيت
۲)صبر در هر پندار، كردار، گفتار و ظاهري در هنگام خشم
۳)صبر در جبر روزگار
۴)صبر در نزاع و دشمني صحيح
۵)صبر در انتقام
۶)صبر در تمام مشكلات زندگی
۷)صبر در فقر و تنگدستي
۸)صبر در تحمل ناداني و بيمعرفتي اطرافيان و عزيزانمان البته فقط و فقط درحد توانمان
۹)صبر در رسيدن به موفقيتهاي زندگيمان
صبر در چه اموري غلط است؟
از نظر من فقط و فقط براي عشقبازي با خداوند صبركردن غلط است و به غير از آن صبر در تمام مسائل زندگي به انسان فرصت ميدهد تا بتواند در تصميمات خود بيشتر بيانديشد و در حد توان بهترين راهها را انتخاب كند و بهترين تصميمات را بگيرد.
از نظر من ما انسانها براي صبور شدنمان بايد ۱۲ نكته را رعايت كنيم :
۱)در ذهن خودمان ثبت كنيم هر آنچه را كه خداوند ميبيند چه خوب و چه بد به صلاح ما است و فقط و فقط حق داريم از مسائلی ناراحت شويم كه احساس كنيم آن مسائل را خداوند نديده است.
۲)در تمام طول زندگيمان به هيچ کسی جز خداوند صد درصد اعتماد نكنيم.
۳)بيعدالتي دردنيا را بخشي از زندگيمان بدانيم.
۴)پذيراي هرآنچه كه توانايي تغيير دادنش را نداريم باشيم.
۵)در ذهن خود ثبت كنيم درخيلي ازشرایط ومسائل زندگي، ما هستيم كه بايد برطبق قانون ديگران زندگي كنيم و نه اينكه ديگران برطبق قانون ما زندگي كنند.
۶)انتظارمان را از خودمان روز به روز افزايش دهيم و انتظارمان را از ديگران روز به روز كاهش دهيم.
۷)هر شكستي را قدمي به سوي پيروزي بدانيم.
۸)توهين ديگران به خود را قدمي براي مورد تحسين قرار گرفتن بدانيم.
۹)بي شخصيت شدنمان را قدمي براي مورد احترام قرارگرفتنمان بدانيم.
۱۰)ضعيف قرارگرفتنمان را قدمي براي قوي شدنمان بدانيم.
۱۱)فقر و تنگدستي را قدمي براي ثروتمند شدنمان بدانيم .
۱۲)به مشكلات زندگي به چشم شكلات نگاه كنيم وآنها را با لذت ميل كنيم.
صبر چيست؟
من توانمندي انسان نسبت به آنچه كه برطبق خواستههايش نيست را صبر ميدانم.
صبور كيست؟
من افرادي كه ناملايمات روزگار و ناداني ديگران در پندار، كردار، گفتار و ظاهرآن ها تأثير نميگذارد را صبور مينامم .