به نام تو که بی توهیچم
موضوع صحبت در تاریخ : ۲۳ / ۷ / ۱۳۸۹
*آن کس که پول ندارد مثل کمانی است که تیرندارد*
آیا پول به نوع تفریح ما ارتباط دارد؟
از نظر من پول در نوع تفریح نقش بسیار مهمی دارد، حضرت علی علیه السلام فرموده اند بهترین تفریح کار است، اما ما انسان ها تنوع پذیرهستیم و یکنواختی را دوست نداریم؛ برای مثال دوست نداریم همیشه و درهمه جا تفریحمان کار باشد و خیلی وقتها از تفریحاتی مثل ورزش، مسافرت، کوه نوردی، دوچرخه سواری، اسب سواری، سینما رفتن و یا شنا کردن خیلی بیشتر از کارکردن لذت میبریم و خواهان آنها هستیم. وقتی ما انسانها از نظر مالی تأمین نباشیم توانایی تفریح کردن را نداریم و باید خوب بدانیم که جمله ی حضرت علی علیه السلام که: “کار بهترین تفریح است” کاملاً درست است و آنقدر روحمان را بزرگ کنیم تا قبل از توانا شدنمان بتوانیم بهترین تفریح را کار بدانیم و کار را نیز واقعاً به چشم تفریح نگاه کنیم و نه به چشم درد و رنج و سختی.
آیا پول به زیبایی نسلهای بعد ازما که از ما به وجود می آیند ارتباط دارد؟
از نظرمن بله و دلیل براین است که پولداران حق انتخاب بیشتری دارند؛ برای مثال اگر من نوعی، باید از بین صد دخترخانم برای خود یک همسر انتخاب کنم، یک فرد پولدار می تواند از بین صد هزار دختر خانم برای خود یک همسرانتخاب کند و وقتی ما از بین صد هزار نفر یک نفر را انتخاب می‌کنیم، قطعاً آن فرد فردی منتخب و تقریباً زیباست و بر فرض اگر مردی ده درصد زیبایی داشته باشد و پولدار باشد توانایی دارد زنی را با نود درصد زیبایی انتخاب کند و بر فرض فرزندشان اگر نیمی از زیبایی پدر را داشته باشد و نیمی از زیبایی مادر را، آن فرزند پنجاه درصد زیبا می باشد و به مرور زمان و نسل به نسل احتمال دارد این زیبایی روز به روز افزایش یابد و به همین دلیل است که من می گویم پول حتی به زیبایی نسلهای بعد از ما هم ارتباط دارد.
آیا پول به زیبابی خود ما هم ارتباط دارد؟
از نظرمن اگر دو نفر هر کدام پنجاه درصد زیبایی داشته باشند و یکی ثروتمند و یکی فقیرباشد، آنکه فقیر است پنجاه درصد زیبایی اش تنها ده درصد جلوه می‌دهد و آنکه ثروتمند است پنجاه درصد زیبایی اش نود درصد جلوه می دهد و دلیل براین است که ما اگر حتی برای مترسک هم لباس‌هایی بسیار شیک تهیه کنیم و بر تن آن کنیم شاید دیگر کبوتران به جای آنکه از آن بترسند از آن لذت هم ببرند و این یک واقعیت است که نوع پوشش ما خیلی بیشتر از آنچه که تصورش را کنیم به چشم دیگران می آید؛ برای مثال یک فرد فقیر از شانزده ساعت زمان روزانه خود باید دوازده و یا سیزده ساعت آن را صرف درآمد برای امرار معاش خود و خانواده اش کند و آن سه یا چهار ساعت دیگر را نیز صرف رشدش کند تا بتواند خود را از این وضعیت نجات دهد، به عنوان مثال اضافه کاری کند و یا کتاب بخواند و یا گلدوزی یا خیاطی بیاموزد و به هرحال آن سه و یا چهارساعت دیگر را هم نمی تواند صرف رسیدگی به روح و جسم خود کند و منطق می گوید چنین فردی همیشه ظاهری خسته و آشفته خواهد داشت، اما اگر فردی پولدار باشد از شانزده ساعت زمان روزانه خود، پنج ساعت آن را صرف رشد مالی خود میکند و پنج ساعت را صرف رشد علمی، شخصیتی و ظاهری خود و شش ساعت دیگر را نیز صرف تفریح و لذت بردن از زندگی می کند، و به همین دلایل است که منطق من می گوید زیبایی فرد فقیر با فرد پولدار متفاوت است.
آیا پول به سلیقه ی ما ارتباط دارد؟
از نظرمن بله ارتباط دارد به این دلیل که وقتی فردی پولدار باشد هرآنچه را که می خواهد بهترین نوع و گران قیمت ترین را می خرد و تا به امروز نشده است در هیچ زمان و درهیچ جایی از دنیا بگویند چنین چیزی را که شما می خواهید به دلیل بد بودنش گران است بلکه همیشه برعکس این جمله را شنیده ایم که می گویند به دلیل خوب بودنش گران است و اگر فردی فقیر باشد به دلیل دست تنگی و نداشتن و نتوانستن خرید بهترین ها به معمولی ترین ها اکتفا می کند. آن فرد تنگ دست وقتی چیزی را می خرد و از دیگران درباره زیبایی آن سوال می کند معمولا پاسخ منفی نمی شنود. او غافل از این است که انسانها به دلیل شکسته نشدن دل او، واقعیت وجودی خود را انکار می کنند و به دروغ به او می گویند فوق العاده است، از کجا خریدی، اگر می توانی یکی هم برای من بخر.به مرور زمان این فرد در غفلت می ماند و احساس می کند که خوش سلیقه است و غافل از اینکه مورد احترام و لطف دیگران بوده است؛ اما آن فرد پولدار اگر بدترین سلیقه ها را هم داشته باشد به مرور زمان و ناخودآگاه از خیلی ها هم خوش سلیقه ترخواهد شد.
آیا پول در رابطه با فرزندانمان ارتباط دارد؟
از نظر من بله و دلیل آن این است که ما انسانها توان دیدن احساس دیگران را نداریم و فقط و فقط آنچه را که می‌بینینم و می‌شنویم را می‌پذیریم با این شرایط چطور از فرزندانمان که از ما هم کوچکتر هستند غیر از این انتظارداشته باشیم. شما مادر و یا پدری را تصور کنید که عاشق فرزندش است و بزرگترین آرزویش سعادت و خوشبختی فرزندش است، اما از نظر مالی ضعیف است و توانایی برآورده کردن حتی ده خواسته از صد خواسته فرزندش را هم ندارد؛ بر فرض فرزندشان در زمان کودکی می گوید من توپ و یا عروسک می‌خواهم، کمی بزرگتر می‌شود و میگوید کفش چراغ دار می‌خواهم، کمی بزرگتر می‌شود میگوید از آن فلان نوع دوچرخه می‌خواهم، کمی بزرگتر می‌شود و میگوید پول برای ثبت نام در کلاس ورزش و یا زبان می خواهم و کمی بزرگتر می شود میگوید پول برای ثبت نام در دانشگاه می‌خواهم و هزاران هزار مثال دیگر، اما چنین پدر و مادری در ازای تک تک این خواسته‌ها به فرزندشان گفته‌اند عزیزم من آرزویم سعادت و خوشبختی تو است اما من را درک کن، من شرایط مناسبی ندارم وگرنه دنیا را به پای تو می‌ریختم. از نظر شما که در این جلسه حضور دارید و یا این نکته‌ها را می‌خوانید چند تا فرزند در دنیا وجود دارند که به طور واقعی و نه در حد احترام گذاشتن بلکه به طور واقعی چنین پدر و مادری را درک کنند؟ از نظرمن در دنیا انگشت شمارند؛ اما پدر و مادری را در نظر بگیرید که پولدار هستند و فرزند را بخشی از زندگی خود می‌دانند و ده درصد آنچه که به خود فکر می کنند به فرزندشان نیز فکر می کنند و از هر صد تا خواسته فرزندشان نود تا از آن خواسته ها را برآورده می کنند و ده تای دیگر را می گویند عزیزم من صلاح نمی دانم، وگرنه بیا این مقدار پول را که می خواهی صرف آن خواسته‌ات کنی بگیر و به حساب خودت بریز که بدانی پدر یا مادر به خاطر پول نیست که خواسته‌ی تو را برآورده نمی‌کنند بلکه دلیلش این است که آن را به صلاح تو نمی دانند.
به دلیل همین نوع نگرشها و واقعیتها است که من می گویم پول حتی در رابطه با فرزندانمان هم ارتباط دارد.
آیا پول در رابطه ما با پدر و مادرمان ارتباط دارد؟
از نظر من بله و دلیل آن را این می دانم که من اکنون که درحال نوشتن این جواب هستم سی و یک سال و هفت ماه و دوازده روز از خداوند عمر گرفته‌ام، اما تا همین الان حتی یک پدر و مادر را هم نمی‌شناسم که اگر یک عمر خرج فرزندشان را بدهند و یا فرزندشان یک عمر خرج آنها را دهد یک نوع رابطه داشته باشند و درشرایط مختلف روابطشان تغییر میکند و به همین دلیل است که می گویم پول حتی به رابطه ما با پدر و مادرمان هم ارتباط دارد.
آیا پول به روابطمان با همسرمان ارتباط دارد؟
از نظر من بله و دلیل آن این است که همه‌ی ما انسانها خواهان رابطه‌ای عاشقانه هستیم، اما اکثریت ما شهامت پرداخت بهای آن را نداریم و قانون دنیا این است که تا بهایی ندهیم به ما چیزی داده نخواهد شد. درست است که ما انسانها خواهان رابطه‌ای عاشقانه هستیم اما به قول معروف می‌گویند “گشتم نبود نگرد نیست!”، و اکنون که پی ببریم که رابطه ی ما حتی با همسرانمان هم معامله‌ای است، سعی می‌کنیم در روابطمان با همسرمان به خواسته‌های او نیز توجه داشته باشیم و بدانیم که در هر جایی و در هر مسئله‌ای که کلمه معامله باشد قطعاً پول هم در آنجا جایگاهی دارد.
آیا پول به تربیت کردن فرزندانمان ارتباط دارد؟
از نظر من بله ارتباط دارد. من خوب میدانم که در این دنیا قبل از اینکه هر آنچه را که بخواهیم باید خوب فکر کنیم که در ازای آن چه می‌دهیم و خوب میدانم که تا چیزی ندهیم چیزی نمی‌گیریم، برای مثال اگر فردی از فرزند خود انتظار دارد که به او نگوید تو و بگوید شما و مؤدب و با احترام صحبت کند باید قبل از انتظار خوب فکر کند و بیاندیشد که تا کنون برای فرزندش چه کارهایی انجام داده است، البته از نظر فرزندش و نه از نظرخودش؛ برای مثال من زمانی نگاهم به زندگی اینگونه بود که اگر در مکانی نه عدد شکلات بود و ده تا بچه، من به بچه خودم می‌گفتم شکلات نخورد و احساس میکردم هم از نظر خودم و هم از نظر او، او را از دیگران بی‌نیازتر و غنی‌تر دانسته‌ام، اما امروز متوجه شده‌ام که این نوع نگاه به زندگی اشتباه است و باعث می‌شود که من از فرزندم انتظار داشته باشم که برای من احترام قائل باشد در صورتیکه از نظر او من در حقش کوتاهی کرده‌ام و این نوع نگرش فقط و فقط احساس من بوده است، و دیگر دریافته‌ام که برای تربیت فرزندانمان باید برای آنان کارهایی را انجام دهیم که از نظر آنها کار باشد و نه از نظر ما و در نتیجه برای تربیت فرزندانمان باید در برآورده کردن خواسته‌های آنان توانا باشیم و برای برآورده کردن خواسته‌ها نیز باید از نظر مالی توانا باشیم و به همین دلیل است که می‌گویم پول حتی در تربیت فرزندانمان هم ارتباط دارد.
آیا همسری را که ما می‌خواهیم انتخاب کنیم به پول ارتباط دارد؟
از نظر من بله ارتباط دارد؛ دلیل آن این است که ازدواج یک معامله است و من شخصاً در گذشته ازدواج را یک معاشقه می‌دانستم و فکر میکنم هنوز هم در دنیا خیلی از افراد وجود دارند که مثل گذشته‌ی من ازدواج را به چشم یک معاشقه نگاه می‌کنند و غافلند که ازدواج معاشقه نیست بلکه معامله است و شاید هم اینگونه افراد تا به امروز به درک کلمه عشق نرسیده‌اند.
کلمه عشق یعنی دیوانه‌ی دیوانه‌ی دیوانه بودن و شما کدام یک از ازدواجها را دیده‌اید که با دیوانگی انجام گیرد؛ از نظر من درست است که خیلی ازدواجها اشتباه صورت می‌گیرد اما نمی‌توان اسم آن را دیوانگی گذاشت، دیوانگی یعنی عقل را ندیدن در صورتی که آنان که اشتباه می‌کنند به این معنا نیست که عقل را ندیده باشند بلکه اشتباه تصور کرده‌اند. به هرحال من آموخته‌ام که ازدواج یک معامله بزرگ و شاید مهمترین و بزرگترین معامله‌ی هر فردی در طول زندگیش باشد. اما به هر حال معاشقه نیست و همان طور که گفتم هر جایی که کلمه معامله وجود داشته باشد قطعاً پول هم در آنجا نقش مهمی خواهد داشت.
آیا پول به رشد تحصیلی ما ارتباط دارد؟
از نظر من بله ارتباط دارد؛ شما تصور کنید من فردی از خانوادهای فقیر و شما فردی از خانواده ای ثروتمند هستید، من با کفشهای سوراخ به مدرسه می‌آیم و شما با کفشهای شیک مثلاً نام من اصغر و نام شما هم اکبراست؛ هم کلاسی هایمان می‌گویند “بچه‌ها کفش اصغر را نگاه کنید سوراخ است” و من هم یک بچه با قلبی کوچک هستم و منطق میگوید دلم شکسته شود و اعتماد به نفسم را از دست بدهم، همان هم کلاسی‌ها می‌گویند “بچه‌ها، کفش اکبر را نگاه کنید چقدر زیباست”، “اکبر این کفشو بابات ازخارج برات خریده؟ خوش به حالت” آن بچه‌ها دوستی با اصغر را ننگ و دوستی با اکبر را افتخار می‌دانند؛ درست است که خیلی بی‌عدالتی و بی‌انصافی است اما می‌توانید بگویید که من دروغ می‌گویم و اینگونه نیست؟ ای کاش حداقل فقط در دوره دبستان اینگونه بود، اما واقعیت این است که تا آخرین روز تحصیلمان این روند ادامه دارد و قطعاً روحیه و اعتماد به نفس ما در ادامه تحصیل ما نقش بسیار مهمی دارد و به همین دلیل پول نیز به رشد تحصیلی ما ارتباط دارد.
آیا پول به ارزش کلام ما در جامعه و خانواده ارتباط دارد؟
از نظر من بله ارتباط دارد؛ از کودکی به من می‌گفتند که ارزش کلام بزرگترها ارزنده تر از ارزش کلام کوچکترها است و من هم عمری در غفلت و با این نوع باورها بزرگ شدم و امروزه نیز دانسته‌ام که آدمیان دوست داشتند که اینگونه باشد اما واقعیت این است که اینگونه نیست و متأسفانه دنیا و جامعه و خانواده به کلام تحصیل کرده ها و ثروتمندان بیشتر بها میدهند تا به کلام بزرگترها و ما نیز باید این حقیقت تلخ را بپذیریم و بدانیم که پول حتی به ارزش کلام ما در دنیا و جامعه و خانواده نیز ارتباط دارد.
آیا پول به اعتبار ما ارتباط دارد؟
بله از نظر من ارتباط دارد؛ بدون آنکه ما متوجه باشیم دیگران در مورد ما و زندگی ما فکر می‌کنند و مثلا می‌دانند که خانه و یا مغازه ما اجاره‌ای است و یا از آن خودمان است؛ زمانی من فکر میکردم اگر شخصی به من اعتباری می‌دهد به قول معروف من را آدم حساب کرده و به من اعتبار داده است، اما امروز متوجه شده‌ام که آدمها به شرایط ما اعتبار می دهند و نه به خود ما و تنها خداوند است که به خود ما اعتبار می‌دهد و نه به شرایط ما. به همین دلیل است که اعتبار ما در مقابل غیر خداوند به پول ارتباط دارد.
آیا پول به نوع فرهنگ ما ارتباط دارد؟
بله از نظر من ارتباط دارد؛ دلیل آن این است که ما انسانها چه بخواهیم و چه نخواهیم کمال همنشین در ما تأثیر می گذارد؛ برای مثال اگر ما پایین شهر زندگی کنیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم کمی از فرهنگ آنان که آنجا زندگی می‌کنند جزو فرهنگ ما می‌شود و یا اگر ما در منطقه‌ای خوب و با فرهنگ زندگی کنیم، حتی اگر بی‌فرهنگ ترین فرد دنیا هم باشیم چه بخواهیم و چه نخواهیم کمی از فرهنگ آنان که آنجا زندگی می‌کنند جزو فرهنگ ما می شود و یکی از بزرگترین واقعیت های دنیا را من این میدانم که می‌گویند کبوتر با کبوتر، باز با باز؛ ما باید بپذیریم که اگر بهترین عقاب دنیا هم باشیم تا زمانی که ظاهرمان گنجشک است چه بخواهیم و چه نخواهیم ما را درجمع عقابها راه نمی‌دهند و باید با گنجشکان هم پرواز باشیم و به همین دلیل است که می‌گویم پول به نوع فرهنگ ما نیز ارتباط دارد.
آیا پول به رفاه ما ارتباط دارد؟
اگر هر انسانی در هر جای دنیا منکر این شود که پول به رفاه ارتباط دارد من نیز منکر شعور آن شخص می‌شوم. همه ی ما انسانها به خوبی می‌دانیم که پول بی‌نهایت به رفاه انسان ارتباط دارد و حتی پول به جای گرم و یا سرد بودن ما نیز ارتباط دارد؛ برای مثال ما اگرپول داشته باشیم ماشین کولردار داریم و وقتی پول نداریم اصلاً ماشینی وجود ندارد که بخواهد کولرداشته باشد و یا نداشته باشد، پس پول از نظر تمام افراد دنیا به رفاه انسان ارتباط دارد.
آیا پول به شخصیت ما ارتباط دارد؟
بله از نظر من ارتباط دارد؛ برای مثال اگر ما صاحب‌خانه باشیم قطعاً مستأجرمان بیشتر به ما احترام می‌گذارد تا اینکه ما مستأجر همان فرد باشیم. وقتی که ما پولدار باشیم اگر بی‌شخصیت هم باشیم آنقدر ادای باشخصیت بودن را در می‌آوریم که بالاخره کمی از آن جزو شخصیت ما می‌شود و زمانی که ما پشت یک اتومبیل پانصد میلیون تومانی بنشینیم چون احساس می‌کنیم مورد دید دیگران هستیم بیشتر به خود و نوع نشستنمان توجه داریم. وقتی که انسان به خود توجه داشته باشد قطعاً رشد خواهد کرد، البته اگر ما در بالای وانتی و بر روی بارها خوابیده باشیم باز هم می‌دانیم که مورد دید دیگران هستیم، اما در آن زمان می‌دانیم که دیگران ما را از روی ترحم و یا به چشم بد و غلط نگاه می کنند و این نگاه به رشد شخصیتی ما خیلی نمی‌تواند کمک کند، اما ما می‌دانیم زمانی که ما بر پشت فرمان یک اتومبیل پانصد میلیون تومانی نشسته ایم دیگران ما را به چشم یک به قول معروف “آدم حسابی” نگاه می‌کنند و ما نیز سعی می‌کنیم اگر اینگونه هم نباشیم تلاش کنیم تا بتوانیم اینگونه باشیم؛ لازم دانستم که بگویم من اگر به لطف خداوند در زندگی‌ام احساس رشد میکنم یکی از بزرگترین دلایل آن این است که من در زندگی‌ام خیلی مورد نگاه‌های افرادی که من را از روی ترحم و یا به چشم همان حمال می‌دیده‌اند، بوده ام و اکنون که به لطف خداوند در زندگی احساس لذت بی‌نهایت میکنم از خداوند سپاسگذارم که در مسیرم چنین نگاه‌هایی را برایم مقرر کرد و به من نیز قدرت درک علت آن نگاه‌ها را داد و امیدوارم که شما درک کنید که رشد کردن در چنین نگاه‌هایی، میلیاردها برابر سخت تر از رشد کردن در نگاه‌های حسرت انگیزاست و در زندگیتان به دنبال نگاه‌های حسرت‌انگیز باشید و برای بدست آوردن نگاه‌های حسرت انگیز چه بخواهید و چه نخواهید به پول نیاز دارید.
آیا پول به آرامش ما ارتباط دارد؟
از نظر من بله ارتباط دارد
من آرامش را دو نوع می دانم؛ یک نوع آرامش درونی و یک نوع آرامش بیرونی و انسان را محتاج به هر دو نوع این آرامش ها میدانم؛ آرامش درونی از سه چیز به وجود می آید ۱- ایمان ۲- ایمان ۳- ایمان و یکی از بزرگترین وسایل برای رسیدن به آرامش بیرونی را نیز پول میدانم؛ برای مثال اگر وجود ما سرشار از ایمان و آرامش درونی باشد باز هم زمانی که در پرداخت بدهی هایمان ضعیف هستیم و هر ساعت یک طلبکار با ما تماس می گیرد قطعاً نمی‌توانیم از آرامش کامل برخوردار باشیم و به این دلایل است که من می‌گویم پول به آرامش ما هم ارتباط دارد.
آیا پول به اعتماد به نفس ما ارتباط دارد؟
من شخصاً تا به امروز حتی یک نفر را هم ندیدهام که احساس کنم اعتماد به نفس آن از من بیشتر است و با اینکه آنقدر خودم را دارای اعتماد به نفس می‌بینم، اما به تمام مقدسات قسم می‌خورم که پول به اعتماد به نفس من هم ارتباط دارد؛ اگر هر کس و در هر جای دنیا به من بگوید پول به اعتماد به نفس او ارتباط ندارد من احساس میکنم که آن فرد، فردی خود فریب است و هرگز این گفته‌اش را جدی نمی‌گیرم.
آیا پول به سلامتی ما ارتباط دارد؟
از نظر من بله؛ دلیل آن این است که وقتی ما پول داریم در زندگی حق ورزش کردن داریم، وقتی پول داریم حق تفریح کردن داریم، وقتی پول داریم حق تغذیه‌ی مناسب داشتن داریم، وقتی پول داریم حق استفاده از بهترین شامپوها، بهترین صابونها، بهترین کرمها و بهترین عطرها را داریم وهزاران مثال دیگر وجود دارد اما وقتی پول نداریم حق استفاده از این چیزها را نداریم و به همین دلیل است که من می‌گویم پول به سلامتی ما نیز ارتباط دارد.
آیا پول به روحیه‌ی ما ارتباط دارد؟
این سوال نوزدهمین سوال است و وقتی پول به هجده سوال قبل از این ربط داشته است قطعاً به این سوال هم ربط دارد و دلیل آن این است که روحیه‌ی ما را احساسمان به زندگی ومسایل زندگی می‌سازد؛ برای مثال وقتی ما نتوانیم با فرزندانمان و یا پدران و مادرانمان و یا همسرانمان ارتباط خوبی داشته باشیم چطور می‌توانیم روحیه‌ای خوب داشته باشیم.
آیا پول به رابطه‌ی ما با خالقمان ارتباط دارد؟
از نظر من بله و دلیل آن این نیست که خداوند به پول داشتن و یا نداشتن ما نگاه میکند، بلکه دلیل این است که ما ضعیف هستیم ، وقتی که پول و شرایط مناسب داریم، توانایی ما خیلی متفاوت با زمانی است که بی پول هستیم؛ برای مثال من اگر اجاره خانه‌‌ام را نداده باشم و فرزندانم به دلیل تغذیه‌ی نامناسب هرکدام دچار بیماریهای حادی شده باشند و در طول روز هزاران طلبکار بر سرم باشند و هر کدام به نوعی به من توهین کنند آیا من دچارضعف و ناتوانی نمی‌شوم؟ آیا من دیگر توان فکر کردن به عشق بازی با خالقم را دارم؟ نه!
وقتی که ما صبح تا شب کارمی‌کنیم و باز هم زندگی ما تأمین نیست چطور می‌توانیم نمازی و یا راز و نیازی در اوج آرامش داشته باشیم؟ اگر کارگر باشیم نگرانیم که مبادا دیگر بعد از نماز کار نباشد و بچه‌هایمان گرسنه بمانند، اگر دانشجو باشیم نگرانیم که نکند کمتر درس بخوانیم و دیگر قبول نشویم و خانواده‌مان دیگر قادر به پرداخت هزینه برای سال بعد نباشند، و به هرحال تا زمانی که در فقر باشیم آنقدر از این نکندها در ذهنمان است که توانایی لذت بردن از رابطه‌مان با خالقمان را نداریم.
درست است که هرچه هست و نیست از اوست، اما همان طورکه گفتم این حقیقت زندگی است و ما آنقدر بزرگ نشده‌ایم که بتوانیم با حقیقت زندگی کنیم بنابراین بهتر است با واقعیت زندگی کنیم و بپذیریم که پول حتی به رابطه ما با خالقمان هم ارتباط دارد.
*پول را همچون فرزندانتان دوست بدارید اما هرگز به آن دل نبندید.*
